آدمها
باید در رابطههایشان دقت کنند. باید به من ِ خودشان بیشتر اهمیت بدهند.
من نمیفهمم چرا باید در رابطهام این همه «ما» میشدم که اکنون زیر
خاکسترش اینگونه دست و پا بزنم. نمیدانم چه کاری انجام دهم که «ما» را بر
سر من نکوبد. چرا باید تمام کافههای شهر را با تو رفته باشم؟ چرا هیچ
فستفود و رستورانی نیست که با هم آنجا را امتحان نکرده باشیم. من چرا چشمم
به دوغ ناملی و آبعلی و شکلات تلخ و چای استوخدوس
و پاستیل که میافتد دلم میگیرد؟ مگر آدم سوپر مارکت را هم با دیگری
میرود؟! چرا روی صفحهی اول تمام کتابهایی که میخواهم بخوانم دست خط
توست؟! اصلا تو از کجا میدانستی که من آن کتابها را دوست دارم؟! یا چرا
تو از همه بهتر میدانستی که غذاهای مورد علاقهی مرا چگونه بپزی که حال
هیچ کدام آنها از گلویم پایین نروند. یا ایکسباکس لعنتیات را چرا باید
با هم از خیابان سعدی میگرفتیم که من هر بار که آنجا میروم که شاید
کتابی بگیرم تو و آن بازیهای احمقانهی ایکسباکس به خاطرم بیاید و
ورجهوورجههایمان برای پریدن از روی موانع بازی یا پرت کردن درست توپ
بولینگ یا همیشه باختن از او در تنیس که خیلی در آن مهارت داشت. چرا از
کنار ترمینال که میگذرم به یاد روزی میافتم که میخواستی بروی اما
نتوانستیم. حتی تا جلوی ترمینال هم رفتیم اما باز هم نتوانستیم از هم جدا
شویم و آخر هم برگشتیم و رفتیم رستوران. چرا آنقدر در آن ترمینال منتظر تو
نشستم که بیایی؟! مگر تو خودت نمیتوانستی مثلا با یک تاکسی بیایی؟! چرا یک
موزیک خوب و دلنشین نیست که فقط مال من باشد و تو را به یاد من نیاورد؟ از
تیلور سویفت بگیر تا پینکفلوید و بیتلز و میوز را باید با تو گوش
میدادم؟ یا آن همه سریال و فیلم خوب. من عاشق فرندز بودم اما تک تک
صحنههایش را بارها و بارها برای هم تعریف کردهایم و خندیدهایم! بعضی
چیزها خندهدار است. توتفرنگی مرا به یاد تو میاندازد! تو اینقدر دوست
داشتی همه جا برویم و رفتیم که حال همه جا شدهاست آینهی دق. اصلا من
نمیدانم که چگونه تا حالا دق نکردهام. از باغ وحش و سینمای مشهد بگیر تا
ساری و محمودآباد همه و همه رد پای توست. راه فراری هم نیست. ترمینال را
که گفتم. فرودگاه و ایستگاه قطار و جاده هم که پیشتر اشغال شدهاند. چرا
باید اینگونه احمقانه همهی شهر را اشغال میکردیم برای خودمان؟ آدمها
باید بعضی چیزها را برای خودشان بگذارند. باید چند تا راه فرار داشته باشند
و گرنه دق میکنن. میمیرند.
Thursday, July 11, 2013
Subscribe to:
Posts (Atom)