Friday, March 28, 2008

اندر احوالات قالب وبلاگ...

1- قالب اینجا رو عوض کردم، اولا چون به نظر میومد قالب قبلی دیر بالا میاد، و دوما اینکه می خواستم سیستم جدید بلاگر رو هم امتحان کنم!
باید بگم که جداً کار با این سیستم بلاگر لذت بخشه! همه چیز دم دسته و راحت می تونی قالب وبلاگ رو هر جور که دوست داری تنظیم کنی!

2- سیستم کامنتینگ رو هم عوض کردم و فعلا از کامنتینگ خود بلاگر استفاده می کنم! این سیستم بیشتر می تونه خودش رو با مطالب هماهنگ کنه!

3- عوض کردن این قالب خیلی وقتگیر شد! قالب با فایر فاکس مشکل نداشت اما توی ابنترنت اکسپلورر به هم می ریخت، بعد از اینکه این مشکل رو حل کردم، یک بنده خدایی، اطلاع داد که تو اپرا هنوز مشکل داره، و من هم مجبور شدم دوباره برم مشکل یابی و این حرفا! ولی در حال حاضر حداقل توی این سه مرورگر دیگه مشکلی نداره!

4- رنگ بندی صفحه هنوز ممکنه عوض شه!

Wednesday, March 26, 2008

گره ای برای شوهر!

چند روزی بیشتر به سیزده به در نمونده، و ما هم همینجا توی حیاط پشتی یک سری سبزه آماده کرده ایم برای دختران دم بخت گرامی، بیایند گره بزنند، بلکه بختشون باز شه و برن شوهر کنن!

اما لازمه قبل از گره زدن سبزه جات، به یک سری نکات توجه کنید:

1- حتما قبل از گره زدن سبزه ها نیت کنید.
2- متن نیت شما باید اینگونه باشد: "سيزده به در، ‏‏سال ديگر، خانه شوهر، بچه به بر"
3- این نیت فقط تا سیزده به در سال آینده اعتبار دارد!
4- به هنگام گره زدن سبزه، هر بار بیش از دو ساقه گره نزنید.
5- یک ساقه نماد زن و یک ساقه نماد مرد است، چنانچه بیش از حد گره زدید، عواقب آن با خودتان!
6- بهتر است قبلا در منزل، این نکات را چند بار بخوانید و تمرین کنید...

ما هم از همین مکان برای همه دختران دم بخت گرامی آرزوی خوشبختی حاد می کنیم...!

Tuesday, March 25, 2008

Nostalgia

____by_mpedziwiatr

امشب بعد از مدتها چشمم به آسمون افتاد و یاد روزهای گذشته و خاطرات عشق دوران دبیرستانم افتادم...! قرار بود هر شب به آسمون نگاه کنیم و به این فکر کنیم که دیگری هم داره به آسمون نگاه می کنه! یادم نمی ره وقتی هر بار که همدیگه رو می دیدیم ساعتامون رو با هم هماهنگ می کردیم که مطمئن باشیم هر دو سر وقت به آسمون نگاه می کنیم! و حتی یک شب هم قرارمون رو فراموش نکردیم...!
این جوری بود که اون روزها عاشق آسمون بودم و هر وقت چشمم بهش می افتاد لبخند می زدم! امروز هم لبخند زدم... اما لبخندم حس دیگه ای داشت! مثل لبخندی که موقع دیدن یک غریبه که می خواد ازم یه آدرس بپرسه و بره می زنم...!

اما چی شد که اینجوری شد؟! چی شد که من اینقدر توی زندگی ماشینی شهر غرق شدم! چی شد که همه اون خاطرات روز به روز برای من کمرنگ تر شد...؟!
شاید عاشقی بهترین دوران زندگی آدم باشه، ولی جدا شدن، دقیقا مرگ انسان بودنه! بعد از جدا شدن، آدم هر چی بیشتر سعی می کنه زندگی کنه، دیوونه تر می شه! وقتی توی خیابون راه می ری و هر جا رو که نگاه می کنی یاد خاطرات گذشته می افتی...، وقتی چشمت به آسمون می افته... حتی وقتی تلفنت زنگ می خوره...! روحت دائما در حال عذاب کشیدنه...! اون وقته که کم کم یاد می گیری چطور به خیابونا نگاه نکنی و چطور آسمون رو فراموش کنی! کم کم راه رفتنت هم عوض می شه! نگاه کردنت هم عوض می شه و سرت رو با روزمرگی گرم می کنی تا یادت بره که کی بودی و از کجا اومدی...! و اون موقعه که کم کم زندگی کردن یادت می ره...!

آره... اینجوری می شه که بعد از مدتها اگه یک روز چشمت به آسمون افتاد... یه لبخند می زنی، سیگارت رو روشن می کنی و می ری!

Thursday, March 20, 2008

3 روش برای ورود به سایتهایی که نیاز به عضویت دارند!

خیلی وقتا پیش میاد موقعی که من به مشکلی بر می خورم یا به دنبال فایلی برای دانلود می گردم، به سایتی می رسم که بدون ثبت نام اجازه استفاده از محتوای سایت رو نمی ده، یا حتی بد تر از این، گاهی حتی پول هم می خوان! این قضیه خصوصا در بسیاری از فرومهای اینترنتی اتفاق می افته که بدون عضویت اجازۀ استفاده از لینکها رو نمی دن!

اما به جای ثبت نام در چنین سایتهایی گاهی می شه از چند روش برای دور زدن این فرمهای ثبت نام استفاده کرد.

1- Bug Me Not
bug me not وبسایت جالبی است که نام کاربری و کلمه عبور برای ورود به اکثر سایتها و فورومها را دارد! در اکثر مواقع (به خصوص در مورد سایتهای پر طرفدار) این سایت می تونه به راحتی ما رو وارد سایت کنه... این سایت همچنین یک اکستنشن فایرفاکس هم برای راحت تر شدن کار تدارک دیده...!

ولی با اینکه Bug Me Not بهترین روش ورود به سایتهای مختلف است، مسلما اطلاعات ورود به تمام سایتهای روی اینترنت رو نداره... در این صورت می شه از روشهای زیر هم استفاده کرد:

2- Google Cache
در این روش پس از جستجوی سایت از طریق گوگل، به جای کلیک بر روی لینک مستقیم سایت، بر روی "Cached" (در نسخه فارسی: "ذخیره شده") کلیک کنید تا صفحۀ اصلی که معمولا توسط گوگل ذخیره شده است، باز شه.

gcache

3- Be The Bot
در حالتهای خیلی نادر، که حتی گوگل هم کمکی نمی کنه! می شه از وبسایت Be The Bot استفاده کرد. Be The Bot باعث می شه که شما به هنگام مراجعه به سایت مثل ربات جستجوی گوگل یا یاهو به نظر برسید و سایت اصلی برای شما باز بشه!

آیا روشهای دیگری هم برای دور زدن فرمهای ثبت نام به نظرتون می رسه! در این صورت حتما کامنت بذارید!

Wednesday, March 19, 2008

5 نرم افزار برای مدیریت زمانی که آنلاین سپری می کنید!

از امروز تعطیلات شروع شدند و خیلی از ما وقت زیادی رو توی خونه می گذرونیم و احتمالا ساعتهای زیادی پشت کامپیوتر، به بازدید از سایتهای مختلف می پردازیم! و مسلما خیلی از وقتمون خواسته یا ناخواسته هدر خواهد رفت! و احتمالا آخر تعطیلات، به فکر کارهای مفیدتری خواهید افتاد که می تونستین به جای گشت و گذار توی سایتهای بی فایده انجام بدید!

اینجا قصد معرفی 4 اکستنشن فایرفاکس و یک نرم افزار مفید رو دارم، که به مدیریت زمانی که توی اینترنت می گذرونید کمک زیادی می کنن... با کمک اینا می تونید گزارش کاملی از سایتهایی که بازدید می کنید رو داشته باشید و در صورت لزوم اونها رو محدود کنید:

1- LeechBlockleechblock
LeechBlock جلوگیری از بارگزاری بعضی از سایتها در فایرفاکس استفاده می شه. با استفاده از این اکستنشن شما می تونید حداکثر 5 "Block Set" بسازید. هر بسته می تونه چندین وبسایت رو جا داده در یک دوره زمانی خاص مسدود کند.
برای مثال شما می تونید یک set بسازید و تمام سایتهای دوستیابی مثل ارکات، یاهو 360، فیس بوک، مای اسپیس و ... رو توش بذارید و تمام این سایتها رو در یک بازه زمانی خاص (مثلا 9 صبح تا 4 بعد از ظهر) مسدود کنید. و سپس یک set دیگه بسازید و در یک بازه زمانی دیگه سایتهای دیگه ای رو برای مسدود شدن مشخص کنید!
LeechBlock رو دانلود کنید.

2- Time Tracker
یک اکستنشن ساده و کارآمد دیگه که مقدار زمانی که با فایرفاکس توی اینترنت می چرخیدین رو محسابه می کنه و توی نوار وضعیت فایرفاکس نمایش می ده:
time-tracker-firefox 
همین طور که می بینید، در نوار وظیفه شما می تونید زمان محاسبه شده از امروز / آخرین ریست / و از زمان نصب این اکستنشن، مشاهده کنید. همچنین می تونید مشخص کنید که بعد از چند ثانیه استفاده نکردن از فایرفاکس شمارنده متوقف شود، می تونید چند سایت خاص رو از محاسبه شدن حذف کنید!
دانلود Tme Tracker

3- 8aWeek
مثل اکستنشن اولیست با این تفاوت که قابلیتهای بیشتری داره و می تونه با نمودار فعالیتهایی رو که در اینترنت انجام دادین رو نمایش بده:

8aweekchart

شما می تونید با استفاده از این اکستنشن زمانی رو که روزانه از هز سایت استفاده می کنید محدود کنید، مثلا می تونید تنظیم کنید که سایت بالاترین بیش از 30 دقیقه در روز قابل دستیابی نباشد.
دانلود 8aWeek

4- MeeTimer
یک اکستنشن خیلی ساده که زمان بازدید شده از هر سایت رو محاسبه می کنه و اونها رو در چند گروه مشخص نشون می ده (برای مثال، MySpace/Facebook = procrastination و Gmail = communication و ...)
در آخر روز شما یک تصویر مشخص از فعالیت روزانه خودتون خواهید داشت.

meetimer-time-tracker

دانلود MeeTimer

5- Rescue Time
بر خلاف قبلی ها، Rescue Time یک نرم افزار مستقل است، تقریبا با همون اهداف...، محاسبه مقدار زمان گذرانده شده در سایتهای مختلف و نیز نرم افزارهای مختلف. نکته جالب در مورد این نرم افزار اتوماتیک بودن اکثر قسمتهای نرم افزار است... یعنی شما لازم نیست تنظیمات زیادی رو روی این برنامه انجام بدید!

rescue-time-management

نسخه های متفاوت این نرم افزار قابل اجرا بر روی ویندوز و لینوکس می باشد.
دانلود Rescue Time

در این رابطه اگر نرم افزار دیگه ای هم می شناسین ما رو هم بی خبر نذارین!

Friday, March 14, 2008

پرسپولیس یا دست آوردهای بزرگترین اتخابات ایران!

درست در شب قبل از انتخابات، فیلمی به دست من رسید که دست آوردهای بزرگترین انتخابات برگزار شده در ایران رو از دید دختری که هم سن و سال انقلاب است، به نمایش می گذاشت.

Persepolis

فیلم انیمیشن پرسپولیس ساختۀ "مرجانه ساتراپی"، کارگردان ایرانی الاصل مقیم فرانسه و نویسنده رمان کمیک به همین نام با همکاری "وینسنت پارانوید" است، که برنده چندین جایزه مهم از جمله جایزه نخل طلایی جشنواره کن، و جایزه ساترلند جشنواره فیلم لندن شده و همچنین نامزد جایزه اسکار نیز بوده.
این فیلم روحیات یک دختر ایرانی رو نمایش می ده که افراد خانواده اش مستقیما در انقلاب بر ضد رژیم شاه و برای دستیابی مجدد آزادیشان ایستادگی کردند و پس از انقلاب، آنچنان که همه می دانیم حاصل آن همه "مرگ بر شاه"ها و زندان ها و شکنجه ها چیزی جز شعار آزادی یک عده مرد ریش دار و زن چادر سیاه نبود. دختری که در دوران نوجوانی مجبور می شود موهایش را بپوشد، به موسیقی موسیقی مورد علاقه اش گوش ندهد و در عوض در گوشش از دست آوردها و آزادی های انقلاب می خوانند.
پدر و مادر این دختر از ترس جنگ و دولت او را به مدرسه ای در فرانسه می فرستند و او آنجا نیز همچنان ایرانیست...! دوری از خانواده و حس عذاب وجدان حاصل از عدم امنیت خانواده اش از یک طرف و فرهنگ نامفهوم غرب از طرف دیگر او را وا میدارد تا پس از چند سال دوباره به ایران بازگردد و حاصل این برگشت و مواجه شدن دوباره با تمام محدودیتها چیزی جز افسردگی و قرصهای آرامبخش نیست... تا جایی که پس از یک ازدواج زود هنگام و ناکام که به دلیل محدودیتهای دینی حاکم بر کشور انجام شد دوباره به فرانسه بازگشت و این بار همونجا موندگار شد.

خود خانم ساتراپی این فیلم را به هیچ عنوان سیاسی نمی داند، در حالی که مسئولین وزارت فرهنگ و ارشاد از پخش این فیلم در جشنواره کن به دلیل "روحیه ضد ایرانی فیلم" شکایت کردند. در عین حال بیشتر داستان فیلم بر اساس زندگی خود مرجانه ساتراپی، یک "ایرانی" مقیم فرانسه است و چطور به چنین فیلمی می توان برچسب غیرایرانی بودن رو چسبوند؟ همه ما با داستان زندگی این دختر آشناییم و گاه و بیگاه صحنه هایی از این فیلم رو در زندگی روزمرۀ خودمون تجربه کردیم. در واقع همه ما می بینیم که چگونه همیشه از نظر حکومت مجرمیم... اگر به موسیقی مورد علاقه مان گوش می دهیم، اگر لباس مورد علاقه مان رو می پوشیم، اگر به سایتهای اینترنتی مورد علاقه مان سر می زنیم و اگر عاشق هستیم...!
من یک منتقد نیستم و شاید نظر من آنچنان پخته نباشد اما از نظر من این فیلم با تمام روحیاتی که بر ضد حکومت دارد و با تمام تصاویر سیاهی که از یک جامعه ایرانی و ایرانی بودن نشان می دهد، به هیچ عنوان "غیر ایرانی" نیست بلکه به معنای کلمه "ایرانی"ست و واقعیت ایرانی بودن رو به زیبایی در تصاویر ساده فیلم نقل می کند.

Thursday, March 13, 2008

رنگ شناسی پرچم کشورها...!

"ایکارو دوریا"، یک جوان 25 سالۀ برزیلی است که برای مجلۀ Revista Grande Reportagem در پرتقال کار می کند، و همراه با "لوییس سیلوا دیاس"، "خوزو روکو" و "آندرآ والنتی" کمپینی به نام "کمپین پرچم (flag campaign)" رو راه انداختند و تا کنون 8 پرچم کشورهای مختلف رو از طریق ای میل پخش کردند...
ایدۀ اصلی این کمپین "بیان مسائلی که در دنیای امروز مهم است"، می باشد. این پروژه بر طبق آمارهای واقعی و انطباق این آمارها با پرچم کشورها انجام گرفته است و نگرانی های امروز رو در قالب این پرچمها بیان کرده است.

آنگولاangola

قرمز: مبتلایان به HIV
سیاه: مبتلایان به مالاریا
زرد: تحت پوشش خدمات درمانی

برزیلbrazil

سبز: درآمد ماهانه زیر 10 دلار
زرد: درآمد ماهانه زیر 100 دلار
آبی: درآمد ماهانه زیر 1000 دلار
سفید: درآمد ماهانه بیش از 000'100 دلار

بورکینا فاسوburkina

قرمز: کودکانی که زیر یک سال می میرند
سبز: کودکانی که زیر سه سال می میرند
زرد: کودکانی که بالغ می شوند

چینchina

قرمز: 14 ساله هایی که کار می کنند
زرد: 14 ساله هایی که درس می خوانند

کلمبیاcolumbia

قرمز: صادرات موز
آبی: صادرات قهوه
زرد: صادرات کوکایین

اتحادیۀ اروپاeuropeunion

آبی: مصرف کنندۀ نفت خام
زرد: تولید کنندۀ نفت خام

سومالیsomalia

آبی: زنانی که ختنه شدن را تحمل می کنند
سفید: زنانی که ختنه شدن را تحمل نمی کنند

ایالات متحده آمریکاusa

قرمز: موافق با جنگ عراق
سفید: مخالف با جنگ عراق
آبی: نمی
دانند عراق کجاست

منابع: چلچراغ، Adland، Brazilian Artist

Tuesday, March 11, 2008

دو قدم مانده به انتخابات!

چند روزی بیشتر به انتخابات نمونده و این روزها مردم مثل اینکه به تنها چیزی که فکر نمی کنند انتخاباته! بیشتر مردم این روزها به فکر خریدهای عید و برنامه ریزی برای مسافرت رفتنن...! دلیل این مسئله هم آنچنان نا معلوم نیست! از یک طرف زمان انتخابات که توی این روزهای آخر سال برگزار می شه... و از یک طرف هم تبلیغات بیحال!

یادم میاد سالهای قبل موقع انتخابات همه جا پر از پوسترها و بیلبوردهای تبلیغاتی می شد، ولی امسال به جز چند تا پرده و پوسترهای محدود چیز زیادی به چشمم نمی خوره... خیلی از تابلوهایی که برای تبلیغات نامزدهاست امسال خالین! و در چنین محیطی مسلما ذهن مردم خیلی به سمت انتخابات جذب نمی شه. فکر مردم رفته سمت گرونی اجناس و قیمتهای سر سام آور. خیلی ها که به همین بهونه قصد شرکت در انتخابات رو ندارن و خیلیها هم به بهونه های مختلف دیگه اصلا به چیزی به نام انتخابات فکر نمی کنن.

و با تمام این حرفها این که این انتخابات چطور تموم می شه خیلی هم غیر قابل پیش بینی نیست! با توجه به این همه اصلاح طلب که رد صلاحیت شدند و این همه اصلاح طلب که قصد رای دادن ندارن، مثلما مجلس بعدی خیلی به دولت حال خواهد داد!

پ.ن: اگه می خواین بدونین که توی انتخابات شرکت می کنم یا نه باید بگم که هنوز مشخص نیست! نظر شما چیه؟

Sunday, March 9, 2008

روزی روزگاری در سوپرمارکت...

مطمئنم خیلی از شما به این بچه کوچولوهای بازیگوش توی سوپرمارکتها برخورد کردین. همینایی که همه اش همه چیز رو می ریزن به هم و بی ادبی می کنن. حتما می دونیین چی می گم دیگه! ولی خوب از همه شون بدتر اینایین که گاز می گیرن! همین کوچولوهایی که احیانا مامانشون بهشون یاد نداده که خوب نیست هر وقت حال کردن دست بقیه رو گاز بگیرن!
خوب، یکی از همین مدلهای بازیگوش گاز بگیر امروز گیر من افتاد و من که داشتم توی مغازه چرخ می زدم یک دفعه حس سوزش وخیمی رو روی پوست دستم احساس کردم و وقتی برگشتم و نگاهش کردم یک مقدار از خون دستم هنوز روی دندوناش معلوم بود! باید نگاهش رو می دیدین! من چشام یه دفعه گشاد شد و داد کشیدم: "اووووه، نـــــه!" و یه چشمک هم به یکی از دوستام زدم که باهام بود و دوستم هم داد زد: "اووووه، نه! ولی ممکنه نگرفته باشه!!!" و خوب اون کوچولو هم که ترسیده بود شروع به گریه کردن کرد و باید می دیدین مامان جونش چطور یه دفعه پیداش شد و شروع کرد به داد و بیداد که چرا سر بچۀ من داد می کشین!
قسمت جالب داستان اینجاست. من همونطور که توی چشمای مامانه نگاه می کردم گفتم: "خانم، حتما هر چه زودتر بچه تون رو ببرین که یه آزمایش بده، اون الان من رو گاز گرفت و من...(اینجا صدام بالاتر می ره) من اچ آی ویِ لعنتیم مثبته."
و اینجا سکوت...! حتی یه صدای تَلَق هم توی مغازه نمیاد! کوچولویه تخس هم می دونست که الان وقت خوبی برای لوس بازی نیست، چون دیگه مامان جونش ازش طرفداری نمی کنه! و من هم همونطور که مامانه خیره به من نگاه می کرد، راهم رو کشیدم و رفتم سمت صندوقدار که با چشمای گشاد شده به من خیره شده و بود و خریدم رو کردم و همون طور که هر از گاهی خون از دستم می چکید روی زمین، همراه با دوستم از در مغازه رفتیم بیرون. همون موقع صدای نالۀ مامانه رو هم می شنیدیم!
به دوستم گفتم: لعنتی عجب گازی گرفت!

پ.ن: من رو سرزنش نکنین! عوضش یاد می گیره دیگه به هر کی رسید گازش نگیره.
پ.ن2: می دونم غیبتم خیلی طولانی شد. در این مورد می تونین سرزنشم کنین. اولش که امتحانا بود و بعدشم دو هزار تا کار عقب مونده داشتم و دروغ چرا گاهی هم اصلا حس آپ کردن نداشتم! شرمنده دیگه...