این روزها همۀ سریالها به خوبی و خوشی مشغول تموم شدنند... و ما هم که نشسته ایم و پایان خوش این سریالها رو که همه مون ازش خبر داشتیم، نگاه می کنیم. همۀ مریض ها شفا پیدا کردن، همۀ آدم بدها به راه راست هدایت شدن و همۀ عاشق و معشوقا به هم رسیدن ( عروسیشونم مثل همۀ فیلم ها و سریالهای ایرانی توی یه حیاط بزرگه که یه حوض گنده وسطش داره و چراغونی هم شده)
باشه تا ماه رمضون بعدی و سریال های بعدی و پایان خوششون... و مردمی که دوباره می شینن به نگاه کردن تک تک سریالها و گاهی اشک می ریزن و گاهی ذوق می کنن!
این وسط باز لایحه های عجیب مجلس و طرح های خشونت آمیز نیروی انتظامی و حکم های اعدام و سنگسار و بازداشتهای پی در پی دانشجوها و اساتید هم فراموش می شه...
درسته که دولت خرابکاری زیاد می کنه... ولی بلده که چه جوری سر مردم رو گرم کنه! مگه نه؟
پ.ن1: در پی آموزش های سریالهای ماه رمضون، دختری گاو صندوق پدرش رو به شیوۀ رز تخلیه کرد و نیز پسری به شیوۀ آقا مصطفی صاحب همسر شد.
پ.ن2: بودجه واردات بنزین ته کشید!!! دماغ دولت گویا بدجوری سوخته...
پ.ن3: بی خود منتظر نباشین دلیل نبودنم رو بگم! از این خبرا نیست!