این روزها کلماتی همچون خشونت، حماقت، دروغگویی، خرافه پردازی، دین و ... معانی جدیدی پیدا کرده اند به طوری که هر یک از ما با شنیدن هر یک از این کلمات، تصویری از وقایع اخیر کشور برایمان تداعی میشود. جنبهی مثبت این قضیه این است که انقلابِ مفهومِ این کلمات را تا به امروز به دولتی نسبت میدهند که با کودتا اکثریت آرا را نسیب خود کرد و با اینکه این دولت به شدت در تلاش برای تغییر این دیدگاه به نفع خودش است، هنوز موفقیتی کسب نکرده است.
اما نگرانی من از آنجا شروع میشود که گاهاً میبینم و میشنوم که بعضی از ما، مردم را به خشونت علیه افرادی دعوت میکنند که اکثراً از روی سادگی و با اتکا بر دروغهایی که دولتیان سالهاست در گوششان میخوانند دست به حمایت از این دولت میزنند.
ما نباید فراموش کنیم که دولت تمام تلاشش را برای فریب مردم به کار بسته است و بسیاری از مردم فریب دولت را میخورند، اما حال که ما فریب نخوردهایم نباید همچون فریب خوردگان دست به سرکوب مخالفینمان بزنیم، بلکه باید تا آنجا که میتوانیم آنان را تحت تاثیر قرار داده و به سمت خود بکشانیم. اگر آنان نمیتوانند خشم و ترس خود را عاقلانه کنترل کنند، ما باید این را به آنان بیاموزیم که خشمی که کنترل نشود، به حماقتی عظیم تبدیل میشود.
به خوبی مشخص است که دولت ما به خشم ما نیازمند است. همانطور که در تصاویر پخش شده از رسانههای دولتی میبینیم، مشهود است که سعی شده است خشونت ما را خشونتی مضر که به مردم زیان فراوان میرساند جلوه بدهند. حال اگر ما آنچه را که آنان میخواهند به راحتی در اختیارشان بگذاریم به طور قطع آنان را به پیروزی نزدیکتر کردهایم.
ما نباید سکوت کنیم، بلکه با خشونتی کنترل شده اعتراض میکنیم تا آنان که با چنگ و دندان صندلیهایشان را نگه داشتهاند، نتوانند بیش از این با فریب مردم به کار خود ادامه دهند.
اما نگرانی من از آنجا شروع میشود که گاهاً میبینم و میشنوم که بعضی از ما، مردم را به خشونت علیه افرادی دعوت میکنند که اکثراً از روی سادگی و با اتکا بر دروغهایی که دولتیان سالهاست در گوششان میخوانند دست به حمایت از این دولت میزنند.
ما نباید فراموش کنیم که دولت تمام تلاشش را برای فریب مردم به کار بسته است و بسیاری از مردم فریب دولت را میخورند، اما حال که ما فریب نخوردهایم نباید همچون فریب خوردگان دست به سرکوب مخالفینمان بزنیم، بلکه باید تا آنجا که میتوانیم آنان را تحت تاثیر قرار داده و به سمت خود بکشانیم. اگر آنان نمیتوانند خشم و ترس خود را عاقلانه کنترل کنند، ما باید این را به آنان بیاموزیم که خشمی که کنترل نشود، به حماقتی عظیم تبدیل میشود.
به خوبی مشخص است که دولت ما به خشم ما نیازمند است. همانطور که در تصاویر پخش شده از رسانههای دولتی میبینیم، مشهود است که سعی شده است خشونت ما را خشونتی مضر که به مردم زیان فراوان میرساند جلوه بدهند. حال اگر ما آنچه را که آنان میخواهند به راحتی در اختیارشان بگذاریم به طور قطع آنان را به پیروزی نزدیکتر کردهایم.
ما نباید سکوت کنیم، بلکه با خشونتی کنترل شده اعتراض میکنیم تا آنان که با چنگ و دندان صندلیهایشان را نگه داشتهاند، نتوانند بیش از این با فریب مردم به کار خود ادامه دهند.