آدمها
که میروند واژههایشان در دل پر پر میزنند اما پر نمیگیرند. چشمت که به
یکی از خاطراتشان میافتد واژهها شورش میکنند و چنان به دیوار دلت هجوم
میآورند که دل ترک بر میدارد و میخراشد. نمیتوان چیزی گفت. نمیتوان
حرفی زد. آدمها که میروند واژههایشان را باید با زنجیر به سقف دل آویزان
کرد و آنقدر با شلاق سکوت به آنها ضربه زد که رام شوند و آرام بنشینند تا
خاطرهی بعدی. آدمها که میروند چشمها شاعر میشوند و قطره قطره شعر
میسرایند، بیواژه. آدمها که میروند، دستها میشوند دفتر شعرهای شور.
آدمها که میروند...
Tuesday, September 10, 2013
Subscribe to:
Post Comments (Atom)